اشعار

میهمانی زندان

میهمانی زندان

12 اسفند 1401

شبیه ابلهانم کردی ای یار و رسوای جهانم کردی ای یار از آن روزی که مجنون تو گشتم به زندان…

📌
0💬 read more
کاروانی بدون من

کاروانی بدون من

کاروان رفت و من از بس تنهادر غم بی کسی ام، جا ماندم شب هنوز است که تاریک و سیاه،دوری…

📌
0💬 read more
برای مادرمان…

برای مادرمان…

یاس یعنی روضه ی آلاله ها در سکوت گریه پروانه ها در سکوت آری، ولی امیدوار تا رسد دوران جان…

📌
0💬 read more
یارم ولی ندیدم…

یارم ولی ندیدم…

دل می تپد خدایا زان یار نازنینم می سوزم از غم اما، با یاد او قرینم گشتم به جستجو تا…

📌
0💬 read more
تو بودی!

تو بودی!

نمی دانم آیا بیان می توان کرد از آن آفتابی که سرّت عیان کرد؟ بپرسم از آن روز اول نگارا،…

📌
0💬 read more
بر سقف آسمان

بر سقف آسمان

بر سقف آسمان که نوشتن مجاز بود آن شب به یادگار نوشتم نوشته ­ای کای یار مهربان به تو امید…

📌
0💬 read more
اما علی…

اما علی…

اما علی که جان دو عالم فدای او دیشب به بام جهان ایستاده بود از آن مقام نگاهی امیدوار بر…

📌
0💬 read more