سر و قدم

من بودم و یار بود و می بود و خدا

او بود و من و نماز و سجاده، رها

دل بود و نفس بود در آن خانه غم

سر بود و قدم بود مهیای رضا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *