دسته: اشعار
واژههای سرنگون!
واژههای سرنگون!
عقابی را دیدم در هیبت فیل
که وارونه بر خری نشسته بود…
و جغدی شوم را
در دریدن جوجه کبوتری گرسنه
در تیرگی سیاه شب یاری میداد…
و در ميدان شلوغ شهر عربده میکشید…
من ناجی کبوتران جهانم!!
شرّ سفیانی
این بار، دوباره، لشگر سفیانیاثبات شقاوت دل خود کردند دیدند شکوفههای خونین، امادر شاهچراغ، باز شرّ آوردند
در راه مهدی عج
وقتی که قرار است به مهدی برسیم
در کورهی رنج و درد، تفتیده شویم
صد بار شهید داده، صد بار دگر
تا نیل به مقصود، سر و سینه دهیم
شمس العالمین
ای نجف، ای کربلا، ای سامرا، ای کاظمین
ای تمام عشق عالم جمع بر گرد حسین
اربعین میعادگاه عاشقان عالم است
عاشقان او، که زهرا و علی را نور عین
از درون قلبهای خسته ی مستضعفان
رهروی در امتداد کعبه، از سوی خمین
ماه شب، خورشید روز و ماهتاب و آفتاب
شادمان از نور مشتاقان شمس العالمین
همچو رود و جویبار و آبشاران، سوی او
خلق از پیر و جوان و کودکان و والدین
ای بسا در این همه، هستند جمعی منتظر
یاوران ناب مهدی در نجات کعبتین
عصر سیاه غربت
در آن عصر سیه، دیدم غریبی! نبردی جز ستم از کس نصیبی تبه کاران عالم، دست در دست ترا کشتند با وضع عجیبی تو در چنگ شغالان، مرد بودی چو بر بالین بیماران طبیبی...
تسلیت شهادت مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه السلام
مولای ما علی امشب که میروی تنها نمیروی این جان ماست که به پای تو بسته است ما را ببر به همره خود تا هر کجا که هست چون بی فروغ روی تو این...