عصر سیاه غربت

20 مرداد 1402


در آن عصر سیه، دیدم غریبی!

نبردی جز ستم از کس نصیبی


تبه کاران عالم، دست در دست

ترا کشتند با وضع عجیبی


تو در چنگ شغالان، مرد بودی

چو بر بالین بیماران طبیبی


به تأیید تو امضا شد، مروت،

صبوری، پایمردی، دلشکیبی


صدای ناله ای نه، گفتگویت

نیاز و راز بودت با حبیبی


سکوت، آرامش و تسلیم و ایمان

پیامی جاودان بود از خطیبی


اگر بی دین و ایمانید، باشد

اگر غرق جهانی دلفریبی


اگر پروایی از آتش ندارید

نمی ترسید از روز مهیبی


سر حریت و آزادمردی

فرازان کن بدور از نانجیبی


پیام عصر عاشورای امروز

اگر فریادگر خواهد لهیبی


سری بر آستانت می گذارد

همایون شاعری، اندک ادیبی