این دل که گاه مستی
در روز می پرستی
با عشق زنده باشد
پروانه سان بگردد
بر گرد جان بگردد
روح دمنده باشد
تا اوج آسمان ها
بیرون ز حد جان ها
جان پرنده باشد
لیکن چو هوشیار است
آن گه که عقل دار است
گرگی درنده باشد
خوش رنگ و خوش خط و خال
بر روی گنجی از مال
ماری خزنده باشد
بر سفره های رنگین
با حرص و آز دیرین
دامی چرنده باشد
ای مهربان تر از من
بر این دل و بر این تن
هر چند بنده باشد
از جام عشق و مستی
نوشان مرا به دستی
تا عشق زنده باشد