رهسپار عشق

12 اسفند 1401

گوشه چشمی ز کرم باز شد

ره بنمودی، سفر آغاز شد

ای که همه بسته به موی تو اند

رهسپر عاشق کوی تو اند

ای که جهان مست تولای تو

کون و مکان صحن مصلای تو

کعبه تو قبله مقصود ما

ای سبب زندگی و بود ما

مهر تو روشنگر شب های ما

یاد تو ذکر دل و لب های ما

سال به سال عمر من خسته جان

رفته به تعجیل، چو آب روان

چون رمضان می شد و شب های قدر

گاه دعا بود و گه شرح صدر

من زخدا کوی تو را خواستم

بوی تو را، روی تو را خواستم

گوشه چشمی زکرم باز شد

ره بنمودی، سفر آغاز شد