سر و قدم
من بودم و یار بود و می بود و خدا
اخبار، نظرات، تحلیل ها
من بودم و یار بود و می بود و خدا
آنجادر اوج آسمانکه سر بنهادی به روی خاکیک بوته از
از برابر رویت گذر نخواهم کردبهشت را معادله با این
رفته بودم، رفته بودی، رفته بودلیک، بند دوستی پیوسته بودچشم
در کودکی و جوانی و پیرگینام علی، مدد زانوان ماست
وقتی علی است متکای عالمینآیا کسی غم بی یاوری، خورد؟
ناله سر کن، ناله سر کن، مویه کندر مسیر دلبرت