متکای فرش

رفته در اوج و از آن بالاها
گوشه چشم به ما می انداخت
نقطه هیچک ما را می دید
بسکه جان بهر جوانان می باخت
آسمان تخت شهنشاهی او
لیک بر فرش، متکا می ساخت
رفته در اوج و از آن بالاها
گوشه چشم به ما می انداخت
نقطه هیچک ما را می دید
بسکه جان بهر جوانان می باخت
آسمان تخت شهنشاهی او
لیک بر فرش، متکا می ساخت