من بودم و یار بود […]
آنجادر اوج آسمانکه سر بنهادی […]
از برابر رویت گذر نخواهم […]
رفته بودم، رفته بودی، رفته […]
در کودکی و جوانی و […]
وقتی علی است متکای عالمینآیا […]
ناله سر کن، ناله سر […]